علیرضا سوری
تاریخپژوه و علاقهمند به متون پهلوی
مینوی خِرَد یکی از مهمترین متون فلسفی-اخلاقی پهلوی است که به شکل گفتوگویی میان «دانا» و «مینوی خرد» (روح خرد) سامان یافته و جایگاهی ممتاز در اندیشه دینی و حکمرانی ایران ساسانی دارد. این اثر نه تنها تداومدهندهی سنت اندرزنامههای مزدایی است، بلکه به گونهای خردگرایی دینی و فلسفهی اخلاق مبتنی بر ثنویت اهورایی را عرضه میدارد.
ارداویرافنامه روایت سفر روحانی مردی به نام ویراف (Virāf) به جهان دیگر است که برای مشاهدهٔ سرنوشت روانها به بهشت و دوزخ میرود. این اثر نه تنها از لحاظ دینی و اخلاقی اهمیت دارد، بلکه در حوزهٔ ادبی، اسطورهشناختی و حتی جامعهشناسی ایران ساسانی نیز ارزش فراوانی دارد. ارداویرافنامه به طور غیر مستقیم بر آثار برجسته جهان مانند کمدی الهی دانته تاثیر گذاشته است.
زبان پهلوی نهتنها حلقهی پیوند میان پارسی باستان و پارسی نو است، بلکه حامل هویت فرهنگی و اندیشهی ایرانی است. این زبان در طول قرنها، از دوران اشکانی تا پایان ساسانی، ابزار بیان اندیشههای فلسفی، دینی، تاریخی و ادبی ایرانیان بوده و زمینهساز پیدایش پارسی نو (زبان دری) شد.
یادگار بزرگمهر آیینهای از حکمت و خرد ایرانی است. این متن هم در حوزهی اخلاق فردی و اجتماعی، هم در سیاست و کشورداری و هم در فلسفه و دین جایگاه مهمی دارد. سبک متن بسیار موجز و مثلگونه است و همین باعث شده این اندیشهها بعدها به ادبیات پارسی (شاهنامه، قابوسنامه، گلستان سعدی) منتقل شود.
خداینامه صرفاً یک کتاب تاریخ یا داستان نبود؛ این اثر، حافظهٔ جمعی و هویت فرهنگی ایرانیان را در بر میگرفت. با آنکه نسخهٔ کامل پهلوی خداینامه در دست نیست، بخشهایی از آن از طریق نقل قولهای متون بعدی حفظ شده است. هرچند نسخهٔ پهلوی آن از بین رفته، اما روح و روایتهایش در شاهنامه، متون تاریخی و هنر ایرانی زنده است.
یادگار زریران را میتوان گواهی زنده از پیوند دین، تاریخ و حماسه در ایران باستان دانست. یادگار زریران، نه تنها یک متن حماسی است، بلکه پلی میان اساطیر اوستایی، متون پهلوی و شاهنامه فردوسی به شمار میرود. داستان، نمادی از نبرد میان راستی و دروغ و نور و تاریکی است. قهرمانی، فداکاری، وفاداری به آیین و میهن از مفاهیم اصلی آن است.
کارنامهٔ اردشیر بابکان بازتاب دهنده سیاست، اسطوره و هویت ایرانی در آغاز شاهنشاهی ساسانی است. این اثر، پلی میان جهان باستان و ادبیات فارسی میانه و نوست و جایگاه آن در مطالعات ایرانشناسی همچنان بیبدیل است. ساسانیان با تمرکز بر قدرت مرکزی، الگویی برای پادشاهی ایدهآل ارائه کردند که در طی قرون در ذهن ایرانیان باقی ماند.
در داستان درخت آسوریگ بز را میتوان نماد کوهستان زاگرس و نخل را میتوان نماد هامونه میان رودان و همان تقابل میان نظامهای دامداری و کشاورزی دانست. شعر بودن برخی از متنهای پهلوی چون درخت آسوریگ هر آینه ثابت شده است ولی تطبیق آنها با قواعد مسلم شعری دشوار است و هنوز مسائلی چون مسئله وزن و بحر و قافیه آنها كاملاً روشن نیست.






