زبان پهلوی نهتنها حلقهی پیوند میان پارسی باستان و پارسی نو است، بلکه حامل هویت فرهنگی و اندیشهی ایرانی است. این زبان در طول قرنها، از دوران اشکانی تا پایان ساسانی، ابزار بیان اندیشههای فلسفی، دینی، تاریخی و ادبی ایرانیان بوده و زمینهساز پیدایش پارسی نو (زبان دری) شد.
زبان پهلوی یکی از کهنترین و مهمترین شاخههای زبانهای ایرانی میانه است که نقشی اساسی در انتقال میراث فرهنگی، دینی و ادبی ایران پیش از اسلام به دوران اسلامی ایفا کرده است.
این زبان نه تنها ابزار بیان اندیشههای فلسفی و دینی ایرانیان در دوره ساسانی بود، بلکه واسطهای برای حفظ و تداوم متون اوستایی، اسطورهای و تاریخی به شمار میآید. واژه «پهلوی» در اصل به معنای «پارثوی» (منسوب به پارت یا پهله) است و به تدریج به گونهای از زبان ایرانی میانه اطلاق شد که در دوره اشکانی و سپس ساسانی رواج یافت.
ریشه و خاستگاه
زبان پهلوی از شاخهی زبانهای ایرانی میانه غربی است و در ادامهی تحول زبان پارسی باستان و همریشه با زبان اشکانی (پارتی) قرار دارد. زبانهای ایرانی به طور کلی به سه دوره تقسیم میشوند:
1. دوره باستان (همچون پارسی باستان و اوستایی)،
2. دوره میانه (پهلوی، سغدی، خوارزمی و...)،
3. دوره نو (پارسی نو یا دری، کردی، بلوچی و...).
در این میان، پهلوی را میتوان حلقهی واسط میان پارسی باستانِ کتیبههای هخامنشی و پارسی نو دانست. پهلوی زبان رسمی دولت ساسانی بود.
گونههای زبان پهلوی
پژوهشگران دو گونهی عمده از زبان پهلوی را بازشناسی کردهاند:
1. پهلوی اشکانی (پهلوی شمالی یا پارتی):
این گونه در سرزمین پارت (خراسان بزرگ) و نواحی شمالشرقی ایران متداول بود. بسیاری از اصطلاحات و واژگان مانوی از این شاخهاند. نوشتههای مانویان در تورفان (در ترکستان چین) بخش مهمی از اسناد این زبان را تشکیل میدهد.
2. پهلوی ساسانی (پهلوی جنوبی یا پارسی میانه):
این گونه زبان رسمی حکومت ساسانی و دین زرتشتی بود و بیشتر متون دینی، حقوقی و تاریخی از آن به جا مانده است. این زبان بعدها پایه و اساس پارسی نو (زبان دری) شد.
خط و شیوهی نگارش
خط پهلوی از خط آرامی ریشه گرفته و با گذر زمان بهصورت نظامی پیچیده و نمادین درآمد. یکی از ویژگیهای بارز آن وجود هزوارشها (Huzvarishn) است؛ یعنی واژگانی که به خط آرامی نوشته میشدند اما به زبان پهلوی
خوانده میشدند. برای مثال، واژهای با نگارش آرامی مانند MLKʼ نوشته میشد اما به صورت شاه خوانده میشد.
خط پهلوی چند گونه داشت:
پهلوی کتیبهای (که در سنگنوشتهها و سکهها دیده میشود)
پهلوی کتابی (که در متون دینی و ادبی بهکار میرفت)
پهلوی مانوی (که از خط خاص مانویان گرفته شده و خواناتر بود)
به دلیل همین پیچیدگی خط و استفاده از هزوارشها، خواندن متون پهلوی نیاز به آموزش ویژه دارد.
ساختار زبانی
از نظر دستوری، زبان پهلوی نسبت به پارسی باستان سادهتر شده بود.
اسمها در پهلوی غالباً دو حالت داشتند: فاعلی و مفعولی (برخلاف حالتهای متعدد در زبان باستان).
جنسیت دستوری از میان رفته بود.
افعال در دو زمان اصلی ماضی و مضارع صرف میشدند و وجههای امری، شرطی و وصفی نیز وجود داشت.
ضمیرها به دو گونهی مستقل و پیبستی (ضمیرهای متصل) تقسیم میشدند.
از نظر واژگان، پهلوی سرشار از واژههای ایرانی اصیل است که بسیاری از آنها در پارسی نوین همچنان زندهاند.
متون و آثار برجسته
با آنکه آثار فراوانی از ایران باستان از بین رفتند ولی با توجه به گسترش آثار برخی از آنها باقی ماندند و حتی در سده های پس از اسلام به عربی ترجمه شدند. با این حال اصل پهلوی بسیاری از آثاری که ترجمه شدند هم به جا نمانده است.
گنجینهی متون پهلوی را میتوان به چند دسته تقسیم کرد:
متون دینی
بیشتر این آثار در ارتباط با آیین زرتشتی و تفسیر اوستا هستند. از جمله:
دینکرد (Dēnkard): دائرةالمعارفی دینی در ۹ کتاب که به مباحث الاهیاتی، فلسفی و تاریخی میپردازد.
بندهشن (Bundahišn): کتابی دربارهی آفرینش جهان و نظام کیهانی از دیدگاه مزدیسنا.
ارداویرافنامه: شرح سفر روحانی ار داویراف به جهان پس از مرگ و دیدار او از بهشت و دوزخ.
شایست نشایست:دربارهی احکام و بایدها و نبایدهای دینی.
متون تاریخی و اساطیری
این گروه بازتابدهندهی تاریخ، فرهنگ و اندیشههای ایرانی در قالبی عرفیتر است. مهمترین آنها عبارتاند از:
کارنامه اردشیر بابکان: داستان بنیادگذاری سلسله ساسانی.
خداینامه: منبع اصلی بسیاری از روایتهای تاریخی و اسطورهای که بعدها در شاهنامه فردوسی بازتاب یافت.
متون اخلاقی و ادبی
اندرزنامهها در دوران ساسانیان متون بسیاری مهمی بودند که از نظر دینی و ادبی بسیار اهمیت دارند همچون اندرزهای آذرباد مارسپندان (آذرپاد مهراسپندان) که بر آثار پسا باستان تاثیر گذاشت (ن.ک: آذرپاد مهراسپندان). همچنین یادگار بزرگمهر بازتابی از اندیشههای حکمتآمیز، اخلاقی و سیاسی وزیر خردمند ساسانی، بزرگمهر بختگان به شمار میآید. تعداد اندرزنامهها بسیار بیشتر است که نام بردن تک تک آنها در این مجال نمیگنجد.
یکی از دانشهایی که در ایران باستان بسیار مورد توجه بوده است، «زیباشناسی سخن» یا علوم بلاغی بوده است. کتابی با نام کاروَند در این باره بسیار مشهور بوده که نام نویسنده یا نویسندگان آن به دست ما نرسیده است.
از دیگر متون ادبی میتوان به خیم و خرد فرخمرد،اشعار بهزاد فرخ پیروز و... اشاره کرد.
متون دانشورانه
نام آثار دانشی مانند آثار اخترشناسی از دوران ساسانیان به چشم میخورد که میتوان به زیج شهریاران و کیان و بیان اشاره کرد. همچنین کتاب وزیدگ (گزیده) در دوران اسلامی ترجمه شد و با عنوان البزیدج شناخته میشد. ابن ندیم فالیس (والنس) را مولف آن میداند که بزرگمهر آن را تفسیر کرده است. کتاب موالید که در دوران پساباستان (پس از اسلام) مورد استفاده منجمان آن دوره قرار میگرفته نوشته اندرزگر زادانفرخ بوده است و از پهلوی به عربی ترجمه شده بود.
در منابع از نوشتههایی در ایران باستان یاد میشود که شبیه به مردمشناسی فرهنگی امروزین است. این نوشتهها با نام آییننامه (آیین نامگ) شناخته میشوند. بعدها دانشمندانی مانند ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه کاری شبیه به مردم شناسی فرهنگی را ادامه دادند. شوربختانه نام نویسندگان آییننامههای باستانی به دست ما نرسیده است و حتی هیچکدام از آییننامهها به زبان پهلوی باقی نماندهاند!
زبان پهلوی نقش اساسی در تداوم اندیشهی ایرانی ایفا کرد. متون پهلوی منبع بسیاری از آثار پارسی، عربی و حتی یونانی شدند. پس از ورود اسلام، بسیاری از موبدان و دبیران زرتشتی با تسلط بر این زبان، روایتهای تاریخی و اسطورهای را به پارسی نو انتقال دادند. به همین دلیل، ریشهی بسیاری از واژهها و مفاهیم در شاهنامه، دینکرد و متون پارسی متأخر به پهلوی بازمیگردد.
تأثیر زبان پهلوی بر پارسی نو
پارسی نو یا زبان دری بر بنیاد پهلوی ساسانی شکل گرفت (1).
نمونههایی از واژگان پهلوی که در پارسی امروز نیز کاربرد دارند:
واژه پهلوی معنی صورت پارسی نو
āzād آزاد آزاد
duxt دختر دختر
andar اندر / درون اندر
ān آن آن
fraz فراز / بالا فراز
dānāg دانا دانا
همچنین بسیاری از اصطلاحات دیوانی، حقوقی و دینی در پارسی میانه شکل گرفتند و به عربی و پارسی نوین راه یافتند.
جایگاه زبان پهلوی در مطالعات زبانشناسی
پهلوی به سبب قرار گرفتن در مرحلهی میانهی تحول زبانهای ایرانی، اهمیت فراوانی در زبانشناسی تاریخی دارد. با مطالعهی آن میتوان سیر تحول واجها، ساخت واژه و نحو زبانهای ایرانی را بررسی کرد. پژوهشهای ایرانشناسانی چون کریستنسن، بنونیست، هنینگ، نیبرگ و مکنزی نقش اساسی در رمزگشایی و تدوین دستور این زبان داشتهاند.
دشواریهای خوانش و پژوهش
از مهمترین چالشها در پژوهش متون پهلوی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
ابهام در تلفظ واژهها به دلیل کمبود نشانههای واکهای.
وجود هزوارشهای آرامی که خواندن را دشوار میکند.
تفاوت زیاد میان نگارش و تلفظ واقعی.
محدود بودن منابع و دستنوشتههای سالم.
با وجود این دشواریها، پیشرفتهای قرن بیستم در رمزگشایی خط پهلوی
موجب شد بخش عظیمی از میراث ساسانی و دینی ایران در دسترس پژوهشگران قرار گیرد.
سخن پایانی
زبان پهلوی نهتنها حلقهی پیوند میان پارسی باستان و پارسی نو است، بلکه حامل هویت فرهنگی و اندیشهی ایرانی است. این زبان در طول قرنها، از دوران اشکانی تا پایان ساسانی، ابزار بیان اندیشههای فلسفی، دینی، تاریخی و ادبی ایرانیان بوده و زمینهساز پیدایش پارسی نو (زبان دری) شد. شناخت و پژوهش در این زبان برای درک درست از تاریخ فرهنگی ایران و ریشههای زبان پارسی امروز ضرورتی انکارناپذیر دارد.
پانویس:
۱- درباره ریشههای زبان پارسی نو یا زبان دری بخوانید: ریشه زبان پارسی نو
منابع
1. Nyberg, H.S. Manual of Pahlavi, Vols. I–II. Wiesbaden, 1974.
2. Mackenzie, D.N. A Concise Pahlavi Dictionary. Oxford University Press, 1971.