نشان پایگاه خِرَدگان
تاریخ و فرهنگ ایران زمین

نگرشی به خدای نامه (خدای‌نامگ)

این نوشتار، از نوشتارهای ارسالی کاربران است

نوشتارهای ارسالی کاربران بر اساس پیمان‌نامه کاربری منتشر می‌شوند. نگاه کنید به:

پیمان‌نامه کاربری


نگاهی کوتاه:

خدای‌نامه صرفاً یک کتاب تاریخ یا داستان نبود؛ این اثر، حافظهٔ جمعی و هویت فرهنگی ایرانیان را در بر می‌گرفت. با آنکه نسخهٔ کامل پهلوی خدای‌نامه در دست نیست، بخش‌هایی از آن از طریق نقل قول‌های متون بعدی حفظ شده است. هرچند نسخهٔ پهلوی آن از بین رفته، اما روح و روایت‌هایش در شاهنامه، متون تاریخی و هنر ایرانی زنده است.

مقدمه

خدای‌نامه یا خدای‌نامگ یکی از برجسته‌ترین آثار مکتوب در تاریخ فرهنگی ایران است که نقش کلیدی در انتقال اساطیر، تاریخ و هویت ملی ایرانیان ایفا کرد. هرچند متن اصلی پهلوی این اثر از میان رفته است، اما بازتاب آن در متون بعدی، به‌ویژه شاهنامهٔ فردوسی و در تاریخ‌نگاری اسلامی به ما امکان می‌دهد تا تصویری از محتوا و اهمیت آن ترسیم کنیم.

این نوشتار با تکیه بر پژوهش‌های کلاسیک و معاصر، تلاش دارد جایگاه خدای‌نامه را از منظر تاریخی، ادبی، و فرهنگی بررسی کند و بخش‌هایی از ترجمه‌های موجود از متن پهلوی به فارسی را نیز بیاورد.

ریشه‌شناسی و نام‌گذاری

واژهٔ «خُدای» در زبان پهلوی معادل «شاه» یا «سرور» است و «نامه» به معنای کتاب یا نوشته. بنابراین، خدای‌نامه به معنای «کتاب شاهان» یا «تاریخ پادشاهان» است (آموزگار و تفضلی، ۱۳۸۵: ص ۱۶۳). در منابع عربی و فارسی پس از اسلام، این اثر را با نام‌هایی چون «سیر الملوک»، «کتاب ملوک الفرس» یا «سیرالملوک الفرس» یاد کرده‌اند.

خاستگاه تاریخی و تدوین در دورهٔ ساسانی

خدای‌نامه احتمالاً در سدهٔ ششم میلادی و در زمان خسرو انوشیروان یا اندکی پس از او به صورت رسمی گردآوری شد. این دوره مصادف با اوج شکوه و تمرکز سیاسی و فرهنگی ساسانیان بود. گردآوری این اثر را برخی به دستور شاهان ساسانی برای مشروعیت‌بخشی به دودمان خود و تدوین یک تاریخ رسمی نسبت می‌دهند.

عبدالحسین زرین‌کوب در روزگاران می‌نویسد:

ساسانیان با آگاهی از قدرت روایت و حافظهٔ جمعی، خدای‌نامه را نه تنها به‌عنوان تاریخ شاهان بلکه به مثابهٔ سندی هویتی برای ملت ایران تدوین کردند؛ تا در روزگار تزلزل، پیوند میان مردم و گذشتهٔ اسطوره‌ای‌شان محفوظ بماند (زرین‌کوب، ۱۳۷۴: ص ۱۶۷).

ساختار و محتوای خدای‌نامه

بر اساس بازسازی‌های پژوهشگران، ساختار این اثر شامل چند بخش اصلی بوده است:

1. اساطیر آفرینش و نخستین انسان: روایت کیومرث، نخستین بشر، و پیدایش جهان.

2. دودمان‌های اسطوره‌ای (پیشدادی و کیانی): داستان‌های جمشید، ضحاک، فریدون، کاوهٔ آهنگر، و کی‌خسرو.

3. دورهٔ تاریخی‌تر (اشکانی و ساسانی): روایت‌های نیمه‌تاریخی و تاریخی از پادشاهان اشکانی و شرح کامل سلطنت ساسانیان.

4. آیین‌ها و رسوم درباری: اطلاعاتی دربارهٔ جشن‌ها، آیین‌های زرتشتی و سازمان اجتماعی.

کریستن‌سن در کیانیان و اساطیر ایران تأکید می‌کند که این اثر «ترکیبی از تاریخ، افسانه و باورهای دینی» بود و به‌گونه‌ای طراحی شده بود که گذشتهٔ اسطوره‌ای را به تاریخ واقعی پیوند دهد (کریستن‌سن، ۱۳۷۷: ص ۵۴).

 مسیر انتقال به جهان اسلام

پس از فروپاشی شاهنشاهی ساسانی، خدای‌نامه همچنان ارزشمند باقی ماند. در سدهٔ دوم هجری (۸م)، روزبه پسر داذویه مشهور به ابن‌المقفع، این اثر را به عربی ترجمه کرد. ترجمهٔ او با عنوان «سیرالملوک الفرس» منبع اصلی بسیاری از مورخان مسلمان مانند طبری، دینوری و بلعمی شد. از این طریق، روایت‌های خدای‌نامه وارد شاهنامه‌های منثور فارسی شد و سرانجام فردوسی با تکیه بر همین سنت، شاهنامهٔ جاودانهٔ خود را آفرید.

نمونه‌هایی از ترجمهٔ رسمی از پهلوی

با آنکه نسخهٔ کامل پهلوی خدای‌نامه در دست نیست، بخش‌هایی از آن از طریق نقل قول‌های متون بعدی حفظ شده و در پژوهش‌های معاصری چون تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام آورده شده است. نمونه‌ای از ترجمهٔ پهلوی به فارسی از داستان فریدون و ضحاک چنین است:

ضحاک بیداد می‌کرد و مردمان از او به ستوه آمده بودند. از میان آنان کاوهٔ آهنگر برخاست و فریاد برآورد که:

ای شاه، این ستم که تو روا می‌داری، از هیچ دیو نیامده است (ن.ک: آموزگار و تفضلی، ۱۳۸۵: ص ۱۶۵).

نمونهٔ دیگر از روایت کیومرث:

«کیومرث، نخستین مردم، بر کوه نشستی. تن او چون آفتاب می‌درخشید. دیوان چون او را دیدند، به هراس افتادند و به پستی گریختند (همان).

این نمونه‌ها نشان می‌دهد که روایت‌های پهلوی علاوه بر مضمون تاریخی، واجد بار شاعرانه و حماسی نیز بوده‌اند.

تأثیر خدای‌نامه بر شاهنامه و فرهنگ ایرانی

حماسه‌سرایی: فردوسی خود در دیباچهٔ شاهنامه اشاره می‌کند که داستان‌های شاهان و پهلوانان را از «نامهٔ باستان» گرفته است که بی‌گمان همان خدای‌نامه یا مشتقات آن است.

تاریخ‌نگاری اسلامی: طبری، بلعمی و مسعودی همگی روایت‌های خدای‌نامه را در آثار خود بازتاب داده‌اند.

حافظهٔ ملی: این اثر پلی میان ایران باستان و ایران پس از اسلام بود و هویت ایرانیان را در برابر دگرگونی‌های فرهنگی حفظ کرد.

دیدگاه‌های پژوهشگران معاصر

زرین‌کوب می‌نویسد:

خدای‌نامه فقط تاریخ شاهان نبود، بلکه تاریخ آرزوهای ملتی بود که میان اسطوره و واقعیت، گذشتهٔ خویش را زنده نگاه می‌داشت (زرین‌کوب، ۱۳۷۴: ص ۱۷۰).

ژاله آموزگار و احمد تفضلی تأکید می‌کنند که خدای‌نامه «سنگ‌بنای تمام شاهنامه‌های منثور و منظوم» بوده است.

تئودور نولدکه در حماسهٔ ملی ایرانیان می‌گوید که بدون خدای‌نامه، بازسازی تاریخ اساطیری ایران امکان‌پذیر نبود.

آرتور کریستن‌سن نیز آن را یکی از معدود منابعی می‌داند که توانسته پیوند میان دین زرتشتی و تاریخ سیاسی را حفظ کند.

بازتاب در هنر و فرهنگ معاصر

خدای‌نامه الهام‌بخش نگارگری‌های ایرانی، نقاشی قهوه‌خانه‌ای، نقالی‌ها و حتی پروژه‌های معماری مفهومی شده است. طراحی موزه‌ها و فضاهای فرهنگی با الهام از روایت‌های خدای‌نامه، راهی برای زنده‌کردن این میراث در دوران معاصر به شمار می‌آید.

خدای‌نامه صرفاً یک کتاب تاریخ نبود؛ این اثر، حافظهٔ جمعی و هویت فرهنگی ایرانیان را در بر می‌گرفت. هرچند نسخهٔ پهلوی آن از بین رفته، اما روح و روایت‌هایش در شاهنامه، متون تاریخی و هنر ایرانی زنده است. بازخوانی و پژوهش در این اثر، برای درک بهتر تاریخ فرهنگی ایران و پیوند میان اسطوره و هویت ملی، ضروری است.

نگارگری های شاهنامه
نگارگری شاهنامه

کتاب‌نامه:

- آموزگار، ژاله؛ تفضلی، احمد (۱۳۸۵). تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام. تهران: سمت.

- بهار، محمدتقی (۱۳۷۲). سبک‌شناسی. ج۱. تهران: امیرکبیر.

- زرین‌کوب، عبدالحسین (۱۳۷۴). روزگاران. تاریخ ایران از آغاز تا سقوط سلطنت پهلوی. تهران: سخن.

- کریستن‌سن، آرتور (۱۳۷۷). کیانیان و اساطیر ایران. ترجمهٔ ژاله آموزگار. تهران: توس.

- نولدکه، تئودور (۱۳۴۳). حماسهٔ ملی ایرانیان. ترجمهٔ سعید نفیسی. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.

برچسب:
اسطوره

دیدگاه شما:



به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان
نگرشی به خدای نامه (خدای‌نامگ)
خِرَدگان