پهلوی
نشان شیر و خورشید نخستین بار در دوران صفویان وارد پرچم ایران شد. در دوران قاجار آشکارا رویکرد شیعی به نشان شیر و خورشید وجود داشته است و شمشیر به دست شیر افزوده شد. در سکهها، نوشته «اسد الله الغالب» (لقب امام علی) دیده میشود. هیچ کدام از نشانهای باستانی را با قاطعیت نمیتوان «شیر و خورشید» دانست و نشانهای شبیه به شیر و خورشید، اصلا جنبه ملی نداشتند بلکه جنبه نجومی و مذهبی داشتند.
نشان شیر و خورشید در تاریخ ایران بیشتر از آنکه جنبه ملی داشته باشد، جنبههای مذهبی، نجومی و طالع بینی داشته است. گرچه نشانهای محدودی از ایران باستان به دست آمدهاند که شبیه به شیر و خورشید هستند، ولی هیچ کدام از آنها را با قاطعیت نمیتوان «شیر و خورشید» دانست و اصلا جنبه ملی نداشتند. شیر و خورشید از دوران صفویه در ایران شهرت زیادی پیدا کرد و نشان شیر و شمشیر و خورشید که جنبه اسلامی و شیعی داشت در دوران قاجار فراگیر شد و روی پرچم رسمی ایران جای گرفت که نماد سلطنت شیعی ایران بود.
باید توجه داشت که بین مفهوم شاهنشاهی باستانی ایرانی با سلطنت مطلقه خاندان پهلوی فاصله زیادی است. شاهنشاهی در واقع به یک حکومت بزرگ اشاره دارد که چندین شاه در آن هستند و یک تن شاه شاهان است. برای مثال در کتیبههای هخامنشی به کرات شاه شاهان دیده میشود. داریوش بزرگ خود را شاهشاهان مینامد چرا که شاهان زیادی وجود داشتند و داریوش بزرگ شاه شاهان بوده است.
دکتر مصدق نوروز را خیلی ساده برگزار کرد. نخست وزیر تا ظهر روز جمعه حتی موی سر خود را که خیلی انبوه شده بود به واسطه گرفتاریهای زیاد اصلاح نکرده بود عصر روز جمعه محمد و ناصر ذوالفقاری نمایندگان مجلس با نخست وزیر ملاقات کردند و درباره اوضاع جلوی کشور مدت مدیدی با او مذاکره نمودند. از آن پس نخست وزیر به کلی استراحت نمود و شب عید را با خانواده خود گذرانید و در پشت سفره (هفت سین) و در محیط گرم خانوادگی با آن ها مشغول صحبت بود و با معصومه نوه کوچک و زیبا خود بازی میکرد…
در اسفند سال ۱۳۳۱ برخی از شاه پرستان با حمایت آیت الله کاشانی به قصد قتل دکتر مصدق به منزل مصدق حمله کردند. از رویدادهای مهم در زمان نخست وزیری مصدق، که میانه شاه و مصدق را تخریب کرد، واقعه سفر محرمانه شاه در سال ۱۳۳۱ است. در آن سال شاه به صورت پیش بینی نشده تصمیم گرفت به مدت دو ماه برای درمان به خارج سفر کند. گرچه به ظاهر قرار بود این سفر محرمانه باشد اما شواهد نشان میدهد که سفر با اهداف خاصی برنامه ریزی شده بود. گویا مخالفان مصدق با نشان دادن شاه به عنوان کسی که قربانی شده است و با هشدار در خصوص قریب الوقوع بودن از میان رفتن سلطنت به واسطه کمونیستها و راهاندازی جار و جنجال بر سر مسافرت شاه، امکان تحریک احساسات و بیم و هراسها وجود داشت. در نهایت با نقش آفرینی روحانیان مشهوری مانند آیت الله کاشانی و آیت الله بهبهانی عدهای از جمله شعبان جعفری (بی مخ) به منزل دکتر مصدق حمله کردند و قصد قتل او را داشتند که موفق نشدند. دکتر مصدق این اتفاقات را «توطئهای برای قتل او» خواند و روابط شاه و مصدق به تیرگی گرایید. این حادثه به مخالفان داخلی و خارجی مصدق دلگرمی داد و باعث تضعیف مصدق و پیروانش شد و راه را برای عملیات شدید و نهایی تحت حمایت سازمانهای جاسوسی امریکا و انگلیس هموار کرد. شاید این حادثه تمرینی برای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بود.
توجه به تشکیل ارتش متحدالشکل ایران به نوعی با قدرت گیری رضا خان همراه است، بسیاری از مردم عادی در پایان عصر قاجار ها آرزومند برقراری امنیت در کشور بودند و از سوی دیگر مشروطه خواهان روشنفکر نیز با وجود اعتقاد به دموکراسی به دنبال یک چکمه پوش مقتدر بودند تا مملکت را از این هرج و مرج رها سازد. اما خیلی زود فهمیدند قدرت گیری رضاخان با سقوط دموکراسی همراه است.
آرارات کوچک به دولت ترکیه واگذار شد در مقابل دولت ترکیه از ادعای خویش بر ناحیه قطور که اصولا براساس پروتکل ۱۹۱۳ به ایران واگذار شده بود، منصرف گردید.
آشکار است که دکتر مصدق به هیچ وجه در ترور رزم آرا نقشی نداشته و این فقط یک شایعه میباشد؛ اتفاقا شواهد زیادی نشان میدهد که محمدرضا شاه پهلوی در این ترور نقش پر رنگی داشته است.
ظاهر ماجرا این اینست که رزم آرا در ١۶ اسفند در مسجد شاه توسط ارگان فدائیان اسلام و توسط خلیل طهماسبی کشته میشود ولی اسنادی در دست است که شاه و عوامل آن در این ماجرا دست داشته اند
ضارب، عضو فدائیان اسلام بود و در بازجوییهای بعدی گفته بود که مأمور ترور دکتر مصدق و دیگر سران جبهه ملی نیز بوده است. دکتر فاطمی مدت ها در بیمارستان بود و قبولی وکالت تهران را هم در همان بیمارستان اعلام کرد. از نظر نواب صفوی (مؤسس فدائیان اسلام) فاطمی رابط مصدق و شاه بود و ترور او می توانست موجب بروز آشکار و صریح اختلاف مصدق و شاه باشد.
به دنبال آن به دستور دولت دکتر مصدق شرکت شیلات ملی اعلام گردید و روز ۱۲ بهمن مأمورانی برای اداره امور شرکت شیلات گمارده شدند و روزنامه های آمریکایی تایم و نیویورک تایمز و هرالد تریبون با توجه به مخالفت شدید دولت آمریکا با دولت ایران، وطن پرستی دکتر مصدق را در اتخاذ یک سیاست ضدبیگانه و منطبق با منافع ملی ستودند ولی درباریان و روزنامههای طرفدار شاه سکوت کردند.
با صدور فرمان حرکت به سوی مقبره پهلوی، مردم بسیج شدند. آن ها در همان دقایق اولیه خیلی تلاش کردند، ولی در عمل مشاهده شد که مقبره به قدری محکم ساخته شده که هیچ بیل و کلنگی به آن کارگر نیست. البته، مواد منفجره و سایر لوازم را هم تهیه کرده بودند. از طرف سازمان رادیو و تلویزیون هم آمده بودند تا فیلم برداری کنند.
درباره وقایع مربوط به کودتای ۲۸ مرداد، مصدقستیزان میگویند شاه حق عزل مصدق را داشت!!! در صورتی که شاه اصلا چنین حقی را نداشت. آنها به نادرست می گویند در زمانی که مجلس منحل شده بود، شاه می توانست نخست وزیر را عزل کند! مشخص است که شاه چه در هنگام وجود مجلس و چه در دوران فترت یعنی زمانی که مجلس وجود نداشت، حق عزل خودسرانه نخست وزیر را نداشته است. به جز این اصلا انحلال مجلس به صورت رسمی پذیرفته نشده بود که شاه بخواهد نخست وزیر را بر کنار کند و حتی پس از رفتن مصدق، همان مجلس تشکیل جلسه داد و کاشانی رئیس مجلس شد!! هفدهمین دوره مجلس شورای ملی در روز ۲۸ آبان ماه سال ۱۳۳۲، یعنی سه ماه پس از دکتر مصدق، به شکل رسمی و از سوی محمد رضا شاه، منحل شد… شاید خود محمدرضا پهلوی در ابتدا چندان تمایل به کودتا علیه مصدق نداشت اما متاسفانه بیگانگان رهبری این کودتا را بر عهده گرفتند.