اعلان انحلال مجلس در یک تصمیم ناگهانی انجام نشد بلکه ابتدا رفراندم برگزار شد؛ آن هم با دو گزینه «انحلال مجلس» یا «انحلال دولت». دکتر مصدق به دنبال تعامل با شاه بود ولی شاه به نتیجه رفراندم بی اعتنا بود! انحلال مجلس وقتی اعلان شد که شاه کشور را ترک کرده بود و طرح کودتای ۲۵ مرداد هم لو رفته بود! بنابراین در زمانی که شاه نامه برکناری مصدق را نوشته بود، هنوز انحلال مجلس اعلان نشده بود.
در شرایطی که نوشتههای سطحی و بدون منبع بسیار زیاد در فضای مجازی منتشر میشود، شاهد تحریف تاریخ هستیم. در اینستاگرام و توییتر (X) مطالب دروغین و نادرست علیه دکتر مصدق به صورت گسترده تبلیغ میشوند.
بسیاری از دروغپردازان که معمولا از نظر سیاسی گرایشهای سلطنت طلبی دارند، به دکتر مصدق درباره انحلال مجلس ایراد میگیرند.
پس از انتشار اسناد فراوان درباره نقش ایالات متحده آمریکا و بریتانیا در کودتای ۲۸ مرداد (همچنین کودتای نافرجام ۲۵ مرداد)، عجیب است که برخی هنوز مواردی را مطرح می کنند که گویا الان هم در زمان شاه هستیم و اطلاعات ما کامل نیست! ایالات متحده آمریکا اعتراف کرده و حتی اسنادی را منتشر کرده است. آشکار است که اشخاصی مانند ابوالقاسم کاشانی، محمد بهبهانی، شعبان جعفری و... در کودتا نقش داشتند.
درباره موضوع انحلال مجلس که با پشتوانه رای مردم در یک رفراندم مطرح شد، تحریفهای فراوان شده است و دروغهای زیادی منتشر میشود. تحریفگران با جایجایی رویدادها و کتمان کردن واقعیتها درباره کودتا میخواهند موضوع را طور دیگری جلوه دهند.
برگزاری رفراندم با دو گزینه «انحلال مجلس» یا «انحلال دولت»
بر عکس آنچیزی که به نادرست تبلیغ میشود انحلال مجلس در یک تصمیم ناگهانی انجام نشد بلکه ابتدا رفراندم برگزار شد.
مخالفان دکتر مصدق در قضیه انحلال مجلس او را به اقتدارگرایی و دیکتاتوری متهم میکنند! آنها معتقدند که نخست وزیر حق قانونی چنین کاری را نداشت! این درحالی است که هیچ قانونی، برگزاری رفراندم را منع نکرده بود.
اما باید پرسید آیا برگزاری رفراندم و جویا شدن رای مردم، اقتدار گرایی است یا دموکراسی؟! البته که یک رهبر قدرتمند باید در مواردی که برای کشور و مردم اهمیت دارد مقتدر هم باشد ولی اقتدارگرایی افراطی و دیکتاتوری موضوع دیگری است که هیچ ربطی به اقدامات دکتر مصدق درباره مجلس ندارد.
مصدق شخصا کاری نکرد بلکه ابتدا با برگزاری رفراندم نظر مردم را جویا شد. آن هم با دو گزینه «انحلال مجلس» یا «انحلال دولت». یعنی صراحتا نظر مردم را درباره کنار رفتن خودش هم جویا شد.
پس از آنکه مردم به انحلال مجلس رای دادند، دکتر مصدق به دنبال تعامل با شاه بود ولی شاه به نتیجه رفراندم بی اعتنا بود.
بنابراین اتفاقا رویکرد کسانی که به رفراندوم ایراد میگیرند یادآور دیکتاتوری و بی توجهی به نظر مردم است.
انحلال مجلس چه زمانی اعلان شد؟
تحریفگران حتی انحلال مجلس را به نامه شاه که خواستار برکناری مصدق بود، ربط میدهند و ادعا میکنند مصدق چون مجلس را منحل کرده بود، شاه میتوانست نخست وزیر را برکنار کند!!
در اینجا آشکارا تاریخ تحریف شده است. آنچه مخالفان مصدق، «فرمان عزل» میخوانند اصلا در زمانی نبود که مجلس منحل شده باشد!
انحلال مجلس پس از نامه شاه و پس از کودتای نافرجام ۲۵ مرداد در شرایطی که شاه کشور را ترک کرده بود اعلان شد.
پیش از آن جلسات مجلس به دلیل استعفای بسیاری از نمایندگان از رسمیت افتاد و به هیچ وجه رسما منحل نشده بود.
می دانیم که برنامه اصلی کودتا برای تاریخ ۲۵ مرداد بود. کودتای ۲۵ مرداد ۱۳۳۲، یک پروژه نافرجام برای سرنگونی دولت محمد مصدق بود که با طراحی و پشتیبانی مالی سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا و با همراهی برخی از نیروهای داخلی شکل گرفت و با شکست روبرو شد (1).
یعنی انحلال مجلس در یک شرایطی غیر عادی و بر اساس رای مردم اعلان شد البته بعد از چند روز کودتای ۲۸ مرداد رخ داد و اساسا آن چند روزی که مجلس منحل شده بود اصلا به نامه شاه که پیش از آن نوشته شده بود، ربط نداشت.
آیا شاه حق عزل مصدق را داشت؟!
مشخص است که شاه چه در هنگام وجود مجلس و چه در دوران فترت یعنی زمانی که مجلس وجود نداشت، حق عزل خودسرانه نخست وزیر را نداشته است.
به جز این موضوع، با توجه به شرایط آن زمان باید گفت تناقضات آشکاری در رفتار شاه وجود داشت که حتی اگر استدلالهای برخی از سلطنتطلبها درباره عزل و نصب وزرا در هنگام فترت را هم بپذیریم، اصلا شاه انحلال مجلس را نپذیرفته بود که بخواهد نخست وزیر را بر کنار کند و حتی پس از رفتن مصدق، همان مجلس تشکیل جلسه داد!!
بنابراین با هیچ استدلالی نمیتوان گفت که شاه حق عزل مصدق را داشت و حتی در آن زمان شاه کشور را ترک کرده بود و هیچ توضیحی درباره آن فرمان پر از تناقض ارائه نداد.
اساسا یکی از اهداف مهم انقلاب مشروطه این بود که شاه خودسرانه در همه امور دخالت نکند و مردم سرنوشت خود را تعیین کنند. از این روی استدلالهایی که برخی از سلطنتطلبها میآورند در واقع نادیده گرفتن اهداف مشروطه است.
سخن پایانی
انحلال مجلس وقتی اعلان شد که شاه کشور را ترک کرده بود و طرح کودتای ۲۵ مرداد هم لو رفته بود! امروز مشخص شده است که بسیاری از افراد مجلس با بیگانگان در تعامل بودند! مصدق باید چه میکرد تا دست بیگانگان را کوتاه کند؟ آیا کاری بهتر از برگزاری رفراندوم و جویا شدن نظر اکثریت مردم وجود داشت؟
به راستی اگر همواره رای اکثریت مردم با اهمیت باشد بسیاری از مشکلات و دعواهای سیاسی حل و فصل میشود و کشور هزینههای سنگینی مانند انقلاب، کودتا و… را نمیدهد. موضوعی که در تاریخ معاصر ما گویا به کلی فراموش شده است.