آرش کمانگیر
تیرماه یکی از ماههای مهم در گاهشماری ایرانی است. علاوه بر آنکه این ماه آغاز تابستان است و در جوامع کشاورزی آغاز تابستان مهم بوده است، یکی از جشنهای بزرگ ایرانی یعنی جشن تیرگان هم در این ماه وجود دارد. جشن تیرگان پیوند عمیقی با اسطوره آرش کمانگیر دارد که نمایانگر فرهنگ فداکاری در راه میهن از هزاران سال پیش در ایرانزمین میباشد. در ادامه به بررسی جشنهای تیر ماه می پردازیم.
آنچه در داستان آرش کمانگیر چشمگیر است کمان ویژهای است که آرش با آن تیر را رها کرد. این کمان به فرمان سپندارمذ ساخته شد. آرش با آنکه که میدانست پس از پرتاب تیر پیکرش پاره پاره خواهد شد، بر فراز کوهی بلند رفت و به نام خدا و میهن تیر را رها کرد…
جشن تیرگان پیوندی ژرف با داستان باستانی آرش کمانگیر دارد که نمایانگر فرهنگ فداکاری در راه میهن از هزاران سال پیش در ایرانزمین است. بر پایه داستانها، آرش کمانگیر با آنکه میدانست پس از انداختن تیر، جان میدهد، ولی برای مردم چنان کرد و همه جان خود را در تیر گذاشت. داستان آرش را باید نماد میهن پرستی و مردم دوستی دانست.
مازندران همواره پهلوان پرور بوده است و در نوشتارهای کهن ایرانی از پهلوانپروری این بخش بارها یاد شده است. مازندران در داستانهای ایرانی جایگاه ارزشمندی دارد، آنگونه که در شاهنامه فردوسی پایتخت پادشاهان خوشنام پیشدادی است. بر اساس داستانها آرش کمانگیر از همان مناطقی تیر خود را رها کرد که پایتخت ایران در زمان فریدون و منوچهر در آن قرار داشته که همان شمال کشور بوده است.
ایزد سپندارمذ در اندیشههای باستانی، نگهبان زمین و بانوان پارسا و همسر دوست بوده است و شگفت آنکه میوهای مانند سیب که ساختاری گرد دارد نمادی از سپندارمذ (نگهبان زمین) شده است. جدا از جستار زمین و سپندارمذ، شاید آنچه برای ما چشمگیر باشد، همانندی سیب به نماد دلدادگی است. سیب در فرهنگ ایرانی با سپندارمذ پیوند دارد و روز دلدادگان ایرانی برداشتی شایسته از جشن باستانی سپندارمذگان میباشد.
کمانداری خداباور، پرهیزکار و میهن پرست باید با کمان اساطیری تیر را پرتاب میکرد تا مرز ایران و توران مشخص شود. کسی بهتر از آرش، بهترین کماندار ایرانی نبود! آرش رو به مردم کرد و گفت: ببینید مرا که تندرستم... ولی با پرتاب این تیر، پاره پاره خواهم شد… من خود را فدای شما میکنم.
در تیر یشت اوستا اشاره به داستان آرش کمانگیر شده است که یاد آور همان داستانهایی است که در منابع پس از اسلام آمده است. آرش کمانگیر از پهلوانان نامدار اساطیر ایرانی است که نام او از دیرباز در منابع ایرانی دیده میشود.
با آنکه برخی به اشتباه تصور میکنند نام آرش کمانگیر در شاهنامه فردوسی نیامده، ولی چندین بار نام این پهلوان نامدار ایرانی در شاهنامه فردوسی آمده و آشکار است که خردمند توس با داستان آرش کمانگیر آشنا بوده است. البته جزئیات داستان آرش در شاهنامه نیامده و این موضوع باعث تعجب پژوهشگران شده است!
آرش با آنکه میدانست پس از انداختن تیر، جان میدهد، ولی برای مردم چنان کرد و تمام جان خود را در تیر گذاشت. داستان آرش را باید اسطوره میهن دوستی و مردم دوستی دانست. تیر، یکی از ایزدان در دین زرتشتی است که معولا آن را موکل بر باران میدانند و از این رو از همکاران امشاسپند خورداد است.