زینب موسوی به صورت آشکار گفت که به خاطر توهین به فردوسی عذرخواهی نمیکند و نحوه برخورد نهادهای رسمی با او تبعیض ساختاری علیه فرهنگ ایرانی را نشان میدهد! البته نه توهین زینب موسوی قابل دفاع است، نه توهینهایی که به او شد. اگر بخواهیم دم از آزادی بیان بزنیم نباید از واکنش دیگران هم ناراحت شویم. از سوی دیگر اگر بخواهیم اخلاق مدار باشیم، باید خود را جای دیگران بگذاریم و احساسات دیگران را درباره سخنهای خود درک کنیم.
سیده زینب موسوی که پیش از این سابقه توهین نژادپرستانه در صدا و سیمای جمهوری اسلامی علیه نژاد آریایی دارد، این بار توهین زشت، شنیع و جنسیتزده به فردوسی و شاهنامه کرد. او پیشتر درباره شاعر بزرگی چون خیام هم واژههای زشت به کار برده بود.
موسوی نام توهین خود را شوخی گذاشت و نه تنها شوخی با مزهای نبود بلکه آشکارا از واژههای توهین آمیز استفاده کرد.
چند ماه پس از این توهین، توهین آشکار به نمادهای میهنی و باستانی ایرانی در یک مسابقه شبکه خانگی هم صورت گرفت (ن.ک: پرتاب سنگ به درفش کاویانی).
این میزان توهین به نمادهای هویت ایرانی تعجب آور است و گمانه زنیهایی درباره سازماندهی شده بودن اینگونه کارها مطرح شده است.
زینب موسوی ابیاتی را خواند و ادعا کرد که عینا از شاهنامه فردوسی میخواند! پیش از هر چیز باید گفت که مطمئن نیستیم که فردوسی آن ابیات را سروده است. برخی از شاهنامهپژوهان این بخشها را از بخشهای الحاقی شاهنامه میدانند. در تصحیح دکتر خالقی مطلق که معتبرترین تصحیح شاهنامه است این ابیات وجود ندارد.
بنابراین دانش اندک زینب موسوی هم قابل توجه است ولی زینب موسوی به بهانه همان ابیات، آشکارا به فردوسی توهین کرد! یعنی میتوان گفت علاوه بر توهین، اطلاعات نادرست هم به مخاطبان ارائه داده است.
بارها با شاهنامه و فردوسی شوخی شده است و چون بامزه بودند، واکنشهای چندان منفی نگرفتند ولی وقتی شوخیها بی مزه و مبتذل و البته دارای اطلاعات نادرست باشند طبیعی است که واکنش منفی میگیرند.
در این میان دادستانی تهران علیه زینب موسوی اعلام جرم کرده است. نهایتا حکم او صادر شد که بیشتر شبیه ظاهر سازی بود. وقتی حکم صادر شده را با برخورد نهادهای رسمی با موارد دیگر مقایسه میکنیم تبعیض ساختاری علیه هویت و فرهنگ ایرانی را نشان میدهد!
وقتی به موارد دیگر توهین شود مجازات تا حد اعدام وجود دارد ولی زینب موسوی حتی پس از صدور حکم در برنامههای تصویری شرکت کرد و از کارش دفاع کرد.
هنرمندان دیگر سالها ممنوع التصویر میشوند ولی زینب موسوی پس از چند ماه آن هم در یک برنامه تصویری، با افتخار از عدم پشیمانی خود گفت!
مجید واشقانی در برنامه «رُکشو» که زینب موسوی را دعوت کرده بود هدف از آن برنامه را ایجاد فرصتی برای توضیح زینب موسوی خواند و از نظر خودش توضیح موسوی را کامل دانست!
زینب موسوی در آن برنامه به صورت آشکار گفت که به خاطر توهین به فردوسی عذرخواهی نمیکند.
به هر روی این برنامه نتوانست چهره موسوی را تطهیر کند بلکه موسوی منفورتر شد و بسیاری از کاربران از این تناقضگویی موسوی تعجب کردند و بسیاری اظهارات او را بیشرمانه خواندند.
نکته قابل توجه آن است که زینب موسوی و طرفدارانش گفتند این توهینها در راستای آزادی بیان است ولی از طرفی خودشان از توهینها ناراحت شدند!! اگر بخواهیم دم از آزادی بیان بزنیم نباید از واکنش دیگران هم ناراحت شویم.
اگر قرار است بر اساس آزادی بیان با اینگونه کارها توسط نهادهای رسمی هم برخورد شود، باید برای همه شرایط یکسان و برابر وجود داشته باشد.
اگر توهین به فردوسی آزادی بیان است، پس طبیعتا زینب موسوی هم باید از توهینهایی که به او میشود استقبال کند و به آنها بخندد! حتی تهدیدها را هم آزادی بیان بداند و آنها را جدی نگیرد!
ولی موسوی در واکنش به اعتراضها، با ناراحتی تمام توییت زد و حتی در برنامه رُکشو تاکید کرد که چون من زن هستم، قمی هستم، سادات هستم، عدهای به من توهین میکنند!
همه میدانیم که این سخنان فرار رو به جلو است و آنچه آشکار است موسوی در یک تناقض آشکار از واکنشها، بسیار ناراحت و دلچرکین شده است!
سخنان موسوی پر از تناقض و انتخاب دلخواه است. برای نمونه او در برنامه رُکشو به مضمون اشاره کرد که فحاشی به آدمهای زنده مصداق آزادی بیان نیست ولی اگر فوت شده باشند اشکالی ندارد!
او به اعتقادات مذهبی خود اشاره کرد و گفت در موضوعات مذهبی چهارچوبهایی دارد و از صحبتهای او میشد برداشت کرد که توهین به هویت ملی بخشی از چهارچوبهای او نیست! البته او گفت اگر کسان دیگر با موارد دیگر شوخی کنند او به آنها اشکال نمیگیرد. ولی آیا نهادهای رسمی هم اشکالی نمیگیرند؟
از سوی دیگر موسوی ادعا کرد که توهین نژادپرستانه هم بخشی از آزادی بیان نیست ولی او سابقه توهین نژادپرستانه علیه نژاد آریایی دارد. سخنانی که در بسیاری از کشورها مصداق بارز توهین نژادگرایانه است و منع قانونی دارد.
سخنان سرشار از تناقض موسوی نشان میدهد او به اخلاق چندان پایبند نیست و هیچ وقت خود را جای دیگران نمیگذارد.
اگر بخواهیم اخلاق مدار باشیم، باید خود را جای دیگران بگذاریم و احساسات دیگران را درباره سخنهای خود درک کنیم. آن هم زمانی که صحبتهای ما ضبط میشود(1).
در زمان توهین نژادپرستانه واکنشهای منفی بسیاری گرفت. یعنی او کاملا با واکنشهای منفی هممیهنان آشنا بود و بار دیگر از واژههای توهین آمیز و اینبار جنسیتزده علیه یکی از مفاخر ملی یعنی فردوسی و اثر گرانقدر او استفاده کرد.
واقعیت آنکه نه توهین زینب موسوی قابل دفاع است، نه توهینهایی که به او شد. حتی اقدام قوه قضاییه هم جای اما و اگر فراوان دارد (2).
ولی قطعا انتقاد و واکنش منفی به زینب موسوی کاملا قابل دفاع است.
اگر زینب موسوی به صورت شخصی و بدون وابستگی به گروه یا نهادی این کارها را میکند باید پاسخگو باشد و اگر تحمل واکنشها را ندارد، بهتر است دیگر چنین کارهایی انجام ندهد.
اگر هم به صورت سفارشی این کارها را میکند تا بعد از آن یک بازی در فضای مجازی و رسانهها راه بیندازند پس باید هزینههایش را قبول کند.
در پایان باید به زینب موسوی گوشزد کنیم که نباید فراموش کند که به چه زبانی سخن میگوید و به تاثیرگذارترین شخص در ادبیات همان زبان توهین کرده است!
۱- البته زینب موسوی ادعا کرده است که مدیر برنامه یوتیوبی قول داده بود بخش مربوط به صحبتهای او درباره فردوسی را حذف کند. این صحبت هم تناقض دارد. اگر قرار نبوده پخش شود چرا ضبط شده است؟! اگر خودش مسئول انتخاب نسخه نهایی نیست چرا باید چنین صحبتهایی را هنگام ضبط بیان کند؟! قطعا چنین حرفهایی قانع کننده نیست. از طرف دیگر بعدها از گفته خود دفاع هم کرد و با آنکه پخش آن بخش را ناشی از اشتباه دانسته بود ولی از پخش آن دفاع کرد و صراحتا گفت که عذخواهی نمیکند.
۲- همین کارها باعث شد اقدام سیده زینب موسوی خبرسازتر شود. تاکید بیش از حدی روی این موضوع شده است و وقتی دادستانی تهران هم وارد عمل شد و سپس حکم صادر شد کمی عجیب مینماید! چنانچه قرار است با اینچنین سخنان بخورد شود باید قانون مشخص و منصفانه برای همه شهروندان وجود داشته باشد و اگر قرار است با توجه به آزادی بیان رواداری وجود داشته باشد، باید قانون برای همه یکسان باشد. برخورد با زینب موسوی بسیار روادارانه بود که البته رواداری میتواند مفید باشد ولی به شرط آنکه برای همه شهروندان رواداری وجود داشته باشد.