سرایت مهرگان باشد
درفشت کاویان باشد
کجا رفتی سفر کرده؟!
غمت، اندوه جان باشد…

جشن مهرگان یکی از یادگارهای ارزشمند دوران باستان است و تا حد نوروز در میان ایرانیان ارزش داشته است.
جشن مهرگان مانند نوروز در هر دورهای متناسب با اندیشهها و آیینهای همان دوره در میان مردم جای داشته است. از همین رو گفتهها، داستانها و پندارهای فراوانی درباره آن وجود دارد.
آن چیزی که درباره این جشن میتوان گفت، پیوند آن با مهرورزی و عهد و پیمان است.
همانگونه که طبع زیبا دوست آدمی حاضر نبوده نوروز را که جشن طبیعت است فراموش کند، مهرگان هم که با مفاهیم انسانی پیوند داشته، هزاران سال در میان مردم باقی مانده است. هر انسانی با هر آیین و فرهنگی، مهرورزی را میپسندد و شاید از همین رو این جشن از نخستین روزگاران در میان ایرانیان جای داشته و سپس با آمدن آیینهای نوین، ارزشش پایدار مانده است.
ابوریحان بیرونی که پژوهشهای مردم شناسانه بسیاری در زمان خود انجام داده و با مردمان و پیروان ادیان گوناگون از جمله زردشتیان گفتگو کرده، درباره مهرگان اینچنین نوشته است:
این عید مانند دیگر اعیاد برای عموم مردم است و تفسیر آن دوستی جان است (۱).
ایزد مهر از بزرگ ترین ایزدان آیینهای ایران باستان است که حتی قبل از آیین زرتشتی در میان ایرانیان جایگاه ویژهای داشته است.


شعرهایی درباره مهرگان:
روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان
مهر بیفزا ای نگار ماه چهر مهربان
(مسعود سعد سلمان)

شاد باشید که جشن مهرگان آمد
بانگ و آوایِ دَرایِ کاروان آمد
(منوچهری دامغانی)

مهرگان آمد گرفته فالش از نیکی مثال
نیک روز و نیک جشن و نیک وقت و نیک فال
(عنصری)

گاه آن آمد که باد مهرگان لشگر کشد
دست او پیراهن اشجار از سر بر کشد
(دقیقی)

نگاهی به جشن مهرگان در دانشگاه تهران: