شهرت شهر گندیشاپور در دوران باستان به دلیل فعالیتهای گسترده دانشمندان به ویژه در حوزههای پزشکی و اخترشناسی بوده است. با این حال مانند همیشه جریان ایرانستیز دروغهایی درباره این نهاد باستانی گسترش داده است که دروغین و تحریفی هستند. واقعیت آنکه مدعیان منبع معتبری ارائه نمیدهند و گفتههای آنها با یکدیگر تناقض دارند.
تصویر هوایی از یکی از مکانهای احتمالی گندی شاپور (منبع: تهران تایمز، برگرفته از وبسایت کاوه فرخ)
پیشگفتار
گندیشاپور در جهان باستان یکی از مراکز علمی مهم در سراسر جهان بوده است. شهر باستانی گندیشاپور احتمالا در زمان شاپور دوم ساسانی احداث شد ولی به صورت قطعی نمیدانیم که دانشگاه یا بیمارستان آن در چه زمانی ساخته شده است.
شهرت شهر گندیشاپور در دوران باستان به دلیل فعالیتهای گسترده دانشمندان به ویژه در حوزههای پزشکی و اخترشناسی بوده است. دانشمندان از سراسر جهان به گندیشاپور میآمدند و همین موضوع باعث شد دانش پیشرفتهای فراوان کند.
در دوران خسرو انوشیروان دانشگاه گندیشاپور رونق گرفت. در تاریخ ایران و از جمله ایران باستان، پزشکان جایگاه والایی داشتند و در گندیشاپور هم پزشکی بسیار مورد توجه بوده است.
با این حال مانند همیشه جریان ایرانستیز دروغهایی درباره این نهاد باستانی گسترش داده است که دروغین و تحریفی هستند. در ادامه به برخی از آنها پاسخ میدهیم.
آیا دانشگاه گندیشاپور افسانهای یا کم اهمیت بود؟
یکی دیگر از دروغهایی که ایرانستیزان درباره دانشگاه گندیشاپور بیان میکنند این است که این دانشگاه یا از اساس افسانهای بود و وجود خارجی نداشته یا اهمیتی نداشته و منابع بعدی درباره اهمیت این دانشگاه اغراق کردند!!
دلیلی که آنها برای این حرفشان میآورند این است که نخستین منبعی که از بیمارستان گندیشاپور یاد میکند، نوشتههای ابن قفطی در قرن ششم هجری است و تا قبل از آن منبعی به بیمارستان گندیشاپور اشاره نکرده است!!
این ادعا کاملا دروغین و نادرست است.
در شاهنامه به ایجاد این شهر در زمان شاپور ذوالاکتاف اشاره شده و آشکارا از بیمارستان آن هم یاد شده است:
این اشاره در شاهنامه از آنجایی قابل توجه است که میدانیم بیشتر داستانهای شاهنامه ریشه در دوران باستان و منابع باستانی دارند. بنابراین نمیتوان ادعا کرد ابنقفطی نخستین کسی بوده که از بیمارستان گندیشاپور یاد کرده است بلکه منابعی که ریشه در ایران باستان دارند از بیمارستان گندیشاپور یاد کردهاند.
همچنین جاحظ و ابنجلجل که به لحاظ زمانی قبل از ابنقفطی بودند به دانشگاه یا بیمارستان گندیشاپور اشاره کردند (2).
عجیب آنکه ایرانستیزان برای اینکه ادعایشان را تحکیم کنند میگویند که در زمانی که حدیث و روایت جعل میشد، عادی است که یک دانشگاه هم جعل شود!!
این در حالی است که اگر در آن عصر اسلامی گاهی جعل روایت و حدیث برای رسیدن به اهداف گروههای مختلف انجام میشده برای مشروعیت بخشی به خود کاربرد داشته است، ولی جعل یک دانشگاه آن هم درباره دوران ایران باستان چه کاربردی برای آنها داشته است؟!
آیا سازندگان و دانشمندان گندی شاپور همه غیر ایرانی بودند؟
بارها شنیدهایم که ادعا میشود دانشگاه گندیشاپور در دوران ساسانیان، یک دانشگاه وابسته به مسیحیان و غیر ایرانیان بود و فقط به لحاظ جغرافیایی در ایران قرار داشته است! این ادعا بسیار عجیب و غیر واقعی است.
گویا بهره گیری از میراث پزشکی تمدنهای دیگر در گندیشاپور که باعث پیشرفت پزشکی در ایران شد، برخی را به اشتباه انداخته است و گندیشاپور را غیر ایرانی دانستند!
واقعیت آنکه مدعیان هیچ منبع معتبری برای این ادعا ارائه نمیدهند و این گفتهها با یکدیگر تناقض هم دارند.
این در حالی است که در دوران رونق گندیشاپور یعنی دوران پادشاهی خسرو انوشیروان، پیشوای پزشکان نه یک مسیحی بود و نه یک رومی بلکه یک فرد ایرانی و زرتشتی به نام برزویه بود.
در مدرسه و بیمارستان گندیشاپور، آگاهیهای پزشکی و شیوههای درمانی یونانی، هندی، سریانی، ایرانی با همدیگر آمیخته شدند و سنت پزشکی گندیشاپور در سایه پشتیبانیهای سیاسی-اقتصادی ساسانیان بارور و شکوفا گشت.
۱- فردوسی، ابوالقاسم (۱۳۸۴). شاهنامه. بکوشش جلال خالقی مطلق، محمود امیدسالار. نیویورک: بنیاد میراث ایران
۲- در دانشنامه جهان اسلام اینچنین آمده است:
پزشکان جندیشاپوری در بغداد قدر و منزلت بسیار داشتند. این موضوع از گلایه یکی از طبیبان عصر جاحظ از کسادی بازار پزشکان عرب در مقایسه با طبآموختگان جندیشاپوری یا مسیحی پیداست (رجوع کنید به جاحظ، ص ۱۴۵).
...
آوازه شهرت علمی این شهر را حارثبن کلده ، که از جندیشاپوریان طبآموخته و در فارس طبابت کرده و ثروتی اندوخته بود (ابنجلجل، ص ۵۴؛ ابنعبری، ص ۱۵۶)